سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معرفی کتاب برفک

معرفی کتاب برفک

اثر دان دلیلو

خرید کتاب برفک

رمان برفک به نویسندگی دان دلیلو یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین آثار پسامدرن چند سال اخیر آمریکا است. دان دلیلو، نویسنده کتاب، انسان معاصر را قربانی رسانه و مصرف‌گرایی می‌داند و نقطه‌نظر خود را در قالب داستانی جذاب به مخاطب ارائه می‌کند. برگردان فارسی رمان برفک اثر دان دلیلو با ترجمه‌ی پیمان خاکسار و به کوشش نشر چشمه در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

درباره نویسنده

دونالد ریچارد دلیلو (زاده‌ی 20 نوامبر 1936) رمان‌نویس، نویسنده‌ی داستان کوتاه، نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس و مقاله‌نویس اهل ایالات‌متحده است. آثار او موضوعات متنوعی چون رسانه، جنگ هسته‌ای، ورزش، پیچیدگی‌های زبانی، هنرهای نمایشی، جنگ سرد، ریاضیات، ظهور عصر دیجیتال، سیاست، اقتصاد و تروریسم جهانی را پوشش می‌دهند.

دلیلو آثار داستانی خود را مربوط به «زیستن در روزگاری خطرناک» می‌داند و در سال 2005 طی مصاحبه‌ای بیان کرد:«نویسندگان بایستی علیه نظام‌ها باشند. مهم است که علیه قدرت، شرکت‌ها و کل این نظام سرگرمی‌های فلج‌کننده بنویسند. […] به باور من نویسندگان، ذاتاً، بایستی علیه چیزها باشند،  علیه هرچه قدرت سعی دارد بر ما تحمیل کند.»

کتاب‌های نام‌ها و جهان شهر از دیگر آثار دان دلیلو هستند که به زبان فارسی برگردانده شده‌اند.

دان دلیلو و عشق او به کلمات

دان دلیلو نویسنده‌ای شیفته‌ی کلمات است. آنچه از او می‌شنوید غالباً لذایذی جسمانی است که در گذاشتن سیاه‌روی سفید، کوباندن بر دکمه‌های ماشین‌تحریر پرسروصدایش و تماشای شکل‌گیری جملات بیش‌رویش، آن‌ها را می‌یابد. لذت دان دلیلو در جزر و مد زبان و در سواری‌گرفتن از ریتمی آرام و ایجاد اخلال در همان ریتم نهفته است؛ جملات کوتاه ناگهانی. به نظر می‌رسد از کلمات برای خاطر خودشان است که لذت می‌برد؛ از چیستی آن‌ها. تصور کنید که او از این حقیقت لذت می‌برد که اگر بنویسد «کفش»، شما بلافاصله به آنچه پایتان می‌کنید، فکر خواهید کرد. دان دلیلو عاشق جز به‌جز نوشتن، فهرست سازی و تفصیل است.

درازگویی، شیوه‌ی دان دلیلو برای پروراندن موضوع

دان دلیلو در کتاب برفک نیز همین رویه را پیش می‌گیرد تا خوب جلوه کند. این رمان دارد از حجم زبانی که درش است می‌ترکد. بدیهی است که فصول ابتدایی کتاب پراند از فهرست‌های بلند و پربار. نمونه‌ی آن را در همان صفحه‌ی نخست رمان می‌توان یافت.

این فهرست‌ها اما به دلیلی وجود دارند. این سخاوت زبان، این غنا و این تنوع و این انتخاب طاقت‌فرسای کلمات، همگی مکمل موضوع افراط در مصرف‌گرایی هستند که با پیش‌روی در کتاب رشد می‌کند. گاهی اوقات این فهرست‌ها درباره‌ی کالاها و مصرف است. افراد تنها دوربین با خود حمل نمی‌کنند. «سه‌پایه، لنز و کیت‌های فیلتر» هم هست.

خریدها نیز باید فهرست‌بندی و وارسی شود. «یک ‌شیشه مسکن اضافی برداشت و از لبه‌ی درپوش محافظ کودک آن را بو کشید. بوی خربزه، بطری‌های نوشابه و چای زنجبیلمان را تو داد.» و دوباره: «شش نوع سیب آن‌جا بود. خربزه‌های عجیب و چند نوع پاستیل. انگار همه‌چیز نوبر بود، تمیز، پولیش‌خورده، براق.»

انتقاد وارد بر رمان برفک اثر دان دلیلو

بیشترین انتقادی که متوجه رمان برفک دان دلیلو هست این موضوع است که بسیاری باور دارد دلیلو با گفتن از تبلیغات، حومه‌های شهر و سوپرمارکت‌ها کار جدیدی نکرده است، حتی اگر این کار را به روش خاص خودش هم انجام داده باشد. یک قرن طول نکشید تا بزرگ‌ترین نابغه‌ی در اواسط دهه‌ی 80 میلادی به‌وقت نوشتن متوجه شود مصرف‌گرایی دارد تبدیل به معضل بزرگی می‌شود.

درحالی‌که شاید به نظر بیاید دلیلو از موضوع آشنایی سخن می‌گوید، استدلال من این است که او نیز راهی را می‌رود که بسیاری دیگر رفته‌اند. او اشیاء و عادات را تنها برای شبیه‌سازی ترفندهای تبلیغاتی پشت سر هم‌ردیف نمی‌کند. کلمات او احساسات مانترا و اشعار مذهبی را در خود دارند. این موضوع بیشتر از همه در تکرار کلمات «مسترکارد، ویزا، امریکن اکسپرس» خود را نشان می‌دهد. این کلمات حتی از دهان یکی از شخصیت‌ها به نام موری نیز در قالب فهرستی  تروتمیز می‌توان شنید.

برشی از کتاب برفک اثر دان دلیلو

تمام اساتید مرد هستند، لباسشان چروک است و مویشان ژولیده و موقع سرفه سر را زیر بغل فرو می‌کنند. دسته‌جمعی به روسای اتحادیه‌ی کامیون‌داران می‌مانند که برای احراز هویت همکار مثله شده‌شان دور هم جمع شده باشند. حسی که القا می‌کنند تلخی فراگیر است، بدگمانی و دسیسه‌چینی.

تنها استثنائی موری جی زیسکیند است، ورزشی‌نویس سابق که ازم خواست تا همراه هم در غذاخوری ناهار بخوریم، جایی که بوی ناخوشایند غذاهایی نامشخص خاطره‌ای تیره و تلخ را درونم زنده کرد. موری تازه آمد بود به کالج، مردی بود با شانه‌های آویزان با عینک ظریف گرد و ریشی شبیه ریش آمیش‌ها. استاد مهمان بود و موضوع درسش مفاخر در قید حیات و به نظر می‌آمد از همکاری با اساتید فرهنگ‌عامه احساس شرم می‌کند.

«من موسیقی می‌فهمم، من سینما می‌فهمم، حتی می‎‌تونم درک کنم چه طور کامیک‌بوک‌ها می‌تونن یه چیزایی به ما بگن. ولی پروفسورهایی این‌جا هستن که هیچی نمی‌خونن جز نوشته‌های روی جعبه‌های کورن‌فلکس.»

  • معرفی کتاب?های پیشین را از این‌جا بخوانید.