معرفی کتاب ماتیلدا

معرفی کتاب ماتیلدا

شاهکار رولد دال

خرید کتاب ماتیلدا

«بهترین قسمت داستان جایی بود که ماتیلدا با ذهنش توانست پارچ آب را جابه‌جا کند و خانم ترانچبال را ترساند!»

داستان فوق‌العاده‌ی ماتیلدا درباره‌ی دختر کوچولوی باهوش و کج‌خلقی است که هیچ‌کس، حتی والدینش هم نمی‌توانند او را درک کنند و مدیر مدرسه هم از او بیزار است؛ اما در طرف دیگر، معلم مهربان و بخشنده‌اش، خانم هانی، فکر می‌کند او یک نابغه است. ماتیلدا برنامه‌هایی در ذهن دارد تا به پدر و مادر و مدیر مدرسه‌اش درس خوبی بدهد.

بااینکه ماتیلدا شخصیت اصلی داستان است بسیاری از خوانندگان غرق شخصیت برون‌گرا، خنده‌دار و به طرز عجیب‌وغریب دوست‌داشتنی مدیر مدرسه، خانم ترانچبال، می‌شوند. او با بیان عباراتی مثل «احمق پرحرف» بچه‌ها را سرزنش می‌کند و این موضوع شمارا به خنده وامی‌دارد.

دال در این رمان از تصورات خلاق بسیاری استفاده کرده تا توجه خواننده را زنده نگه دارد؛ مانند وقتی‌که ماتیلدا از چشم‌های سحرآمیزش استفاده کرد تا پیامی صادقانه به خانم ترانچبال روی تخته‌سیاه بنویسد.

نکته‌ی ناامیدکننده برای من این است که تصویرپردازی‌های کوئنتین بلیک که بیشتر به خط‌خطی شبیه بود، با توصیف‌های درخشان و تأثیرگذار دال از شخصیت‌ها هم‌خوانی نداشت.

علی‌رغم این موضوع، ماتیلدا رمانی خارق‌العاده و سرگرم‌کننده است. من خواندن این رمان را به کودکان 7 تا 12 سال پیشنهاد می‌کنم و می‌گویم که دوست‌داران رولد دال حتماً باید این رمان را بخوانند. این رمان از پنج، چهار امتیاز به دست آورده است!


معرفی کتاب 1984

معرفی کتاب 1984 اثری از جورج اورول

رمان اورول یک اخطار به بشریت است.

خرید کتاب 1984

داستان زندگی وینستون اسمیت:

1984رمانی نوشته‌ی جورج اورول است که شرایطی بسیار ناگوار و دشوار را توصیف می‌کند. این رمان که در سال 1949 منتشر شد داستان زندگی وینستون اسمیت را دنبال می‌کند. وینستون اسمیت یکی از اعضای رده پایین «حزب» است که از طرف رهبر حزب، برادر بزرگ، ناامید شده است. حزب همیشه و در همه‌جا آن‌ها را زیر نظر دارد.

برادر بزرگ تمامی جوانب زندگی مردم را کنترل می‌کند. او «زبان جدید» را اختراع کرده تا به این وسیله هر نوع شورش و سرکشی را منتفی کند و «اندیشه‌ی مجرمانه» را ساخته تا مردم هر چیزی که به شورش و سرپیچی مربوط می‌شود را از ذهن خود بیرون کنند. حزب تمام فعالیت‌های آن‌ها را کنترل می‌کند. هرچه که می‌خوانند یا هر چه که می‌گویند زیر نظر حزب انجام می‌شود و حزب به آن‌ها می‌گوید که اگر سرپیچی کنند به‌عنوان مجازات به اتاق ترس 101 فرستاده می‌شوند.

اورول با روشی مؤثر، به موضوع کنترل زندگی مردم توسط رسانه‌ها و نظارت دولت و توتالیتاریسم می‌پردازد. به این‌که چگونه یک دیکتاتور می‌تواند تاریخ، افکار و زندگی مردم را کنترل و یا حتی دست‌کاری کند؛ آن‌هم به‌نحوی‌که هیچ‌کس قدرت فرار از آن را نداشته باشد.

«جنگ صلح است. آزادی در بردگیست، نادانی توانایی است.»جورج اورول

عدالت و آزادی:

شخصیت اصلی داستان، وینستون اسمیت، با نوشتن خاطرات روزانه و افکارش در یک دفترچه که به شکل مرگباری یک اندیشه‌ی مجرمانه محسوب می‌شود، شورشی را علیه حزب آغاز می‌کند. در دنیایی که به نظر نمی‌رسد کسی این ظلم و ستم را ببیند و یا از آن تنفر داشته باشد، او به همراه معشوقه‌اش جولیا، مبارزه‌ای را برای رسیدن به عدالت و آزادی شروع می‌کند.

دیکتاتوری:

شاید قدرتمندترین، تأثیرگذارترین و ترسناک‌ترین ایده‌ی کتاب 1984 این است که سلطه‌ی کامل بر یک ملت، بر مبنای دیکتاتوری، کاملاً امکان‌پذیر است. اگر جهان در کنترل یک یا چند دیکتاتور باشد، آینده به‌راحتی تبدیل به جهانی پیچیده و بی‌رحم می‌شود. جهانی که در آن هر کلمه، هر نفسی که از سینه خارج می‌شود توسط یک قدرت مطلق بررسی و موشکافی می‌شود. قدرت مطلقی که هیچ‌کس بدون ترس از جانش، نمی‌تواند کلمه‌ای در مخالفت با آن بیان نماید.

این رمان جورج اورول اخطاری به جامعه‌ی بشری است. این رمان اهمیت ایستادگی و مقابله با کنترل رسانه‌ها و ظلم و ستم را روشن می‌کند.

برگردان‌ها به فارسی:

چندین ترجمه از این کتاب به فارسی برگردانده شده است که می‌توان از میان آن‌ها به برگردان مهدی برومند، صالح حسینی و حمیدرضا بلوچ اشاره کرد. هم‌چنین ترجمه‌ی مهدی بهره‌مند که در سال 1361 توسط چاپ چهر در تهران به طبع رسید و امروزه به‌صورت چاپ افست و قاچاق توسط دست‌فروش‌ها به فروش می‌رسد. این نسخه بدون سانسور است اما کیفیت ویراستاری ضعیفی دارد.


معرفی کتاب گرگ بیابان

معرفی کتاب گرگ بیابان

از بهترین‌های هرمان هسه

خرید کتاب گرگ بیابان

با کمک زیادی که به مسئله‌ی روابط جنسی و مصرف مواد مخدر کرد، با داستان عاشقانه‌ی شهری و تاریک‌اش و حملات وحشیانه به زندگی بورژوازی، جای تعجب ندارد که در اولین سال انتشار به‌عنوان یک اثر کلاسیک ضدفرهنگی شناخته‌ شد و با نقدهای فراوان و متفاوتی روبه‌رو گشت.

خودشناسی

 این اثر هسه در مورد مسیری است که انسان باید در درون خویش بپیماید تا به خودشناسی برسد. با گذشت حدود نود سال، پیام این اثر به خواننده هم چنان قدرت مذهبی خود را حفظ کرده است. پیام آن‌را می‌توان این‌طور بیان کرد: ما باید به کاوش درون خود ادامه دهیم. چراکه اگر خود را نشناسیم، زندگی‌مان با مرگ تفاوتی نخواهد داشت.

شخصیت اصلی رمان، هاری هالر 47 ساله، خود را با انزجار از فرهنگ مدرن اروپایی کنار کشیده؛ شغل، خانه و خانواده‌اش را ازدست‌داده و مانند گرگ‌ها تنها زندگی می‌کند. روزها را به تفکر و شب‌ها را به شکار می‌گذراند. دو روح در درون او به جدال مشغول‌اند: «دیو» که مشتاق انزوا و وحشی‌گری است و «انسان» که به دنبال فرهنگ، زندگی اجتماعی و عشق است. هاری به‌شدت می‌خواهد خود را نابود کند اما به زندگی در این «روزهای شیطانی سرشار از خلوت و ناامیدی درونی» ادامه می‌دهد.

خودکشی

در نوشتن این کتاب، هسه از بحران روحی خودش بهره گرفته‌ است. پس از ترک همسرش در نیمه‌های دهه‌ی بیست میلادی، انزوا را در پیش گرفت و به عمقی از ناامیدی رسید که به فکر خودکشی افتاد. شاید همین امر دلیل توضیحات درست و عمیق او درباره‌ی افسردگی و ناامیدی است. توضیحاتی که از آن زمان تابه‌حال، تنها در یک کتاب دیگر می‌توان دید؛ ظلمت آشکارِ ویلیام استایرن.

با تمام این‌ها، در دهه‌ی شصت میلادی، هرمان هسه اظهار داشت که رمان «گرگ بیابان» بیشتر اوقات آن‌طور که باید درک نشده است. او گمان می‌کند بسیاری از خواننده‌های کتاب خود را درگیر سرکشی و افسردگی هاری می‌کنند و بازگشت او از این بحران را که درست از لحظه‌ی دیدار هرمیون جوان و زیبا آغاز می‌شود، نادیده می‌گیرند. هرمیون به هاری نشان می‌دهد که در سینه‌ی او بیشتر از دو روح به جنگیدن مشغول‌اند و هاری درنهایت باید یکی از آن‌ها را آزاد کند.

هسه تمام طول کتاب درباره‌ی خودکشی و در نهایت علیه آن می‌نویسد. علی‌رغم این‌که کتاب بیشتر از انزوا و عذاب سخن می‌گوید، موضوع اصلی آن چیزی غیرمنتظره‌تر، اما به‌مراتب مهم‌تر است؛ و آن بهبود یافتن است. این کتاب با ترجمه‌ی قاسم کبیری و توسط نشر فردوس به چاپ رسیده است.


معرفی کتاب کافکا در کرانه

نقد کتاب کافکا در کرانه اثر هاروکی موراکامی

زندگی سورئال

خرید کتاب کافکا در کرانه

«کافکا در کرانه» نوشته‌ی هاروکی موراکامی اثری است پیچیده، وسیع، عجیب، جالب و سرشار از صلح و آرامش. تمام این حرفه در اصل نوعی تجارت است، اما در این تجارت، کافکا در کرانه از دیگر کتاب‌ها تأثیرگذارتر است. این اثر به توصیف دو ادیسه‌ی مشابه درگذر از فضا و زمان می‌پردازد که به‌وسیله‌ی یک موسیقی عجیب و مبهم به یکدیگر متصل شده‌اند. موسیقی‌ای که توسط یکی از رمزآلودترین شخصیت‌های کتاب نوشته‌شده: کافکا تامورا. پسرک پانزده‌ساله‌ی فراری که در تلاش است از سرنوشت ادیپ‌گونه بگریزد. هم‌زمان با او، ناکاتا، مرد بی‌سواد و پیری که با گربه‌ها صحبت می‌کند و در جست‌وجوی یک سنگ با قدرت مطلق است. داستان آن دو به‌خوبی پیوند می‌خورد و این در حالی است که موراکامی طوری می‌نویسد که ما متوجه این پیوند نباشیم.

وقتی‌که طوفان تمام شود، تو به یاد نخواهی داشت که چگونه آن را دوام آوردی، چگونه جان سالم به در بردی.در واقع، تو هیچ‌گاه مطمئن نخواهی بود که آیا طوفان به‌راستی تمام‌شده است. ولی آنچه مسلم است، از طوفان که درآمدی، همان آدمی نخواهی بود که پا به طوفان نهاد. معنی طوفان همین است.

موراکامی رمان‌های بسیاری درباره‌ی مردان جوان، سرسخت و ناامید نوشته و کافکا از این قاعده مستثنا نیست. در عمق چشمان تاریک و شیدایش، تجربه‌های جنسی‌اش مانند ماساژ یک نوجوان یا رابطه با زنی که شاید هم سن مادرش بوده، به شکل بی‌تجربگی‌هایی از سر شهوت ظاهر می‌شوند که در پشت آن ترس و سادگی دوران جوانی نهفته است. تا پایان داستان کافکا گمراهی و ضرر و زیان‌های بسیاری را تجربه می‌کند و این تجربه‌های او در پایان داستان شدت می‌گیرد و او را ضعیف و بی‌قدرت می‌کند. همین امر سبب می‌شود تا داستان جوانی و کج‌خلقی‌هایش ارزش شنیدن و صبر ما را داشته باشد.

اگر تو مرا به یاد آری، چه اهمیتی دارد که دیگران فراموشم کنند.

اگر کافکا را نفس و ضمیر کتاب در نظر بگیریم، ناکاتای پیر نقش ذهن آن را دارد. او سعی می‌کند اعتیادش به الکل را کنار بگذارد چرا که فکر می‌کند آنچه سبب شده تا همسران گربه صفتش از او دور شوند همین برچسب تبلیغاتی روی بطری ویسکی است. چیزهای بسیاری سر راه ناکاتا قرار می‌گیرند؛ از باران زالو تا کلنل ساندرز؛ با همه‌ی این‌ها اما ذره‌ای آرامشش به هم نمی‌ریزد. برخلاف مشکلات بسیار، دو داستان به‌تدریج به یکدیگر گره می‌خورند و درنهایت نوعی رهایی لذت‌بخش را سبب می‌شوند.

بستن چشمانت هیچ‌چیز را تغییر نخواهد داد. صرفاً به این دلیل که نمی‌خواهی شاهد اتفاقات پیرامونت باشی هیچ‌چیز ناپدید نخواهد شد. در واقع، این بار که چشمانت را بازکنی، همه‌چیز بدتر از قبل خواهد بود. حقیقت دنیا این‌گونه است. چشمانت را باز نگه‌دار. فقط یک بزدل است که چشمانش را می‌بندد. بستن چشمانت و گرفتن گوش‌هایت زمان را متوقف نخواهد کرد.

روندی که موراکامی در این داستان پیش می‌گیرد شبیه به همان روندی است که پل استر و جاناتان لتم پیش می‌گیرند. روندی که با غرابتی ظاهری پیش می‌رود و جنبه‌ی روانشناسی به خود می‌گیرد؛ و همه‌ی ما به‌خوبی میدانیم این روند می‌تواند کاری کند که حتی وحشیانه‌ترین و خلاقانه‌ترین رمان هم اثری معمولی به نظر برسد.

مکس وینتر– نیویورک سی تی

**با تشکر از سرکار خانم نوشین تفسیری که در ویراستاری این مقاله ما را هم‌یاری کردند.**


معرفی کتاب چنین گفت زرتشت

معرفی کتاب چنین گفت زرتشت اثر فریدریش نیچه

در جستجوی ابر انسان

خرید کتاب چنین گفت زرتشت

تأثیرگذارترین اثر فلسفی نیچه

در دسترس‌ترین و تأثیرگذارترین اثر فلسفی نیچه چنین گفت زرتشت است که نه‌تنها بد جلوه داده‌شده بلکه نقل‌قول‌هایی که از آن شده هم بسیار نادرست هستند؛ اما نسخه‌ی اصل کتاب بسیار تأثیرگذار و درخشان است. نیچه یکی از انقلابی‌ترین و آشوبگرترین متفکران فلسفه‌ی غرب بود. کتاب «چنین گفت زرتشت» به‌عنوان یکی از مشهورترین و اثرگذارترین کارهای او در ذهن‌ها باقی‌مانده است.

این کتاب به توصیف این موضوع می‌پردازد که چگونه پیامبر باستانی ایران، زرتشت، از خلوتگاهش در میان کوه‌ها خارج می‌شود تا به جهانیان بگوید که خداوند مرده است و یک اَبَر انسان، انسانی با ویژگی‌های خدایان، جانشین او خواهد بود. نیچه با آوردن جمله‌ی «خدا مرده است»، تأکید می‌کند که حقیقت زندگی را باید در الفاظ و اصطلاحات خالص انسانی یافت.

بعدها، این گفته‌ی او درباره‌ی ابر انسان و میل به قدرت همگی به تسخیر عقاید نازی درآمد و با آن پیوند خورد. با قدرتی هیجان‌انگیز و درخشندگی شاعرانه، نیچه این موضوع را به بحث می‌گذارد که معنی وجود را نباید در تقوا و خداترسی مذهبی و یا اطاعت همراه با فروتنی جست‌وجو کرد. بلکه آن را باید در یک نیروی زندگی که قدرت محض باشد یافت. نیرویی که آزاد، پرشور و هیجان و پر هرج‌ومرج باشد.

 فردریش نیچه

 فردریش نیچه (1844-1900) در 24 سالگی کرسی دار فلسفه‌ی کلاسیک در دانشگاه بازل شد و درنهایت در سال 1879 به دلیل بیماری مجبور به کناره‌گیری از مقامش گردید. او خود را از جامعه جدا کرد تا زمانی که در سال 1899 کاملاً هشیاری‌اش را از دست داد. یک متفکر اصیل و نیرومند که تأثیر قابل‌توجهی بر نویسندگان پس از خود داشت. نویسندگانی مثل جورج برناردشاو، دی. اچ. لارنس، توماس مان و ژان پل سارتر. اگر از مطالعه‌ی کتاب چنین گفت زرتشت لذت بردید، امکان دارد از مطالعه‌ی فراسوی نیک و بد هم لذت ببرید.


معرفی کتاب رنج های ورتر جوان

نقد کتاب «رنج‌های ورتر جوان» اثر یوهان ولفگانگ فون گوته

رنج‌های گوته‌ی جان از زبان ورتر

 

هنگامی‌که این کتاب در سال 1774 برای اولین بار منتشر شد، طرفداران بسیاری پیدا کرد. خوانندگان اروپایی، شیفته‌ی بی‌قراری‌های هیجان‌انگیز «ورتر» شدند؛ ورتری که احساسات شدید و اشتیاق فراوانش، سرانجام او را به نابودی کشاند. شیفتگی مردم نسبت به این اثر گوته تا جایی پیش رفت که حتی به تقلید از شخصیت‌های داستان، لباس می‌پوشیدند و کار بدان جا رسید که شخصی با نسخه‌ای از کتاب در جیبش، دست به خودکشی زد. این رمان مهیج سبب برانگیخته‌شدن حس انزوا، وسواس و احساسات درونی پیچیده میان مردم شد.

برای گوته اما اولین رمانش در حقیقت تلاشی بود برای فرار از خود؛ فرار از بخشی که جوان، سردرگم و آشفته بود. او این نگارش غیرمستقیم از زندگی خود را، راهی برای پاک‌سازی نفس می‌پنداشت.

شروع کتاب از جایی است که ورتر جوان به دنبال راهی برای رهایی از عشق و گرفتاری‌هایش به روستایی رفته و انزوا پیشه می‌کند؛ در بهشت خودساخته مشغول به زندگی می‌شود تا اینکه عشق و دل‌باختگی به شارلوت، زندگی او را دگرگون می‌سازد. شارلوت باوجوداینکه به شخصی دیگر وعده‌ی ازدواج داده است، نمی‌تواند عواطف او را نادیده بگیرد و این رمان سرانجام نمایی از رنج‌های ورتر جوان می‌شود. ورتر در تلاش است تا از احساساتش نسبت به شارلوت بکاهد اما درنهایت به خود می‌قبولاند که نابودی‌اش تنها راه باقی‌مانده برای این مصیبت است.

باوجود غضب و عشق ورتر و همین‌طور تفکر هملت‌گونه نسبت به طبیعت و مذهب می‌توان حدس زد شاهکار بعدی گوته، نمایش‌نامه‌ی فاوست، چه موضوعی را در بر می‌گیرد.

اگرچه گوته بخش قابل‌توجهی از موفقیت خود در داستان‌نویسی را مدیون خاطرات تلخ جوانی و عشق یک‌طرفه‌اش است، اما نامه‌های ورتر پر است از توصیف‌های ناخوشایند از عشق «حقیقی» گوته، شارلوت باف و شوهرش. تجسم گوته از شخصیتی که درواقع خود دوم او است، ترکیبی از تحسین و تحقیر می‌باشد. دریکی از جدیدترین ترجمه‌های کتاب، به طرز ماهرانه‌ای توجه خواننده به عناصری از داستان جلب می‌شود که نشان‌دهنده‌ی نفرت گوته از خودش است. با خواندن این اثر درمی‌یابیم که گوته به‌شدت خواستار این بوده تا موضوعی را به دست فراموشی بسپارد؛ بخشی از خودش و یا بهتر بگوییم: «رنج‌های ورتر جوان» را.

این کتاب با ترجمه‌های زیر در کتاب‌فروشی کاواک موجود می‌باشد:

رنج های ورتر جوان | ترجمه‌ی سعید فیروزآبادی | انتشارات جامی

رنج‌های ورتر جوان | ترجمه‌ی محمود حدادی | نشر ماهی

رنجهای ورتر جوان | ترجمه‌ی حمید عنایت | انتشارات دنیای کتاب


معرفی کتاب میهمان

معرفی کتاب میهمان

فردگرایی نامحدود

خرید کتاب میهمان

«میهمان» روایت زن و مردی است هنرمند که با وجود داشتن رابطه‌ی خوب، همدیگر را در امور شخصی آزاد گذاشته‌اند؛ اما این آزادی در انتهای داستان برای خواننده مسئله‌ساز می‌شود. فرانسواز و پی‌یر، زن و شوهری هستند که در تئاتر فعالیت می‌کنند و همکاران زیادی دارند. در این میان دختری به نام گزاویر نظر این زن و مرد را جلب می‌کند و در نهایت آن‌ها تصمیم می‌گیرند گزاویر را وارد رابطه‌ی دو نفره‌ی خود کنند…

رمان «میهمان» پیام‌آور فردگرایی نامحدود است که در آن فرانسواز و پی‌یر در نوعی تبانی علیه دنیا شرکت می‌کنند. ورود گزاویر به رابطه‌ی آن دو، توافقی است میان دو انسان که به شیوه‌ای که خود برای زندگی‌شان محوری می‌دانند یگانه شده‌اند. رابطه‌ی فرانسواز و پی‌یر را به‌ زحمت می‌توان منظومه‌ای رمانتیک دانست؛ اما رابطه‌ی آن‌ها همراه با نوعی یکپارچگی و توجه متقابل است که در آن هر دو برای تجربه‌ی رابطه‌ی سوم، گزاویر را به خلوت خود راه می‌دهند و گزاویر که تنها در پی محک زدن جاذبه‌ی جسمی خود است، در ابتدا وارد این رابطه می‌شود اما درنهایت وقتی پیشنهاد جدیدی می‌یابد و پی‌یر نیز حاضر نمی‌شود رابطه‌اش را با فرانسواز ترک کند، شروع به ناسازگاری می‌کند. در این‌طرف فرانسواز اگرچه در ابتدا، از ورود گزاویر رضایت قلبی داشت، در نهایت، حسادت زنانه، مانع تجربه‌ی ادامه‌ی این روند می‌شود و از حضور گزاویر در کنار پی‌یر می‌رنجد.

زنان «میهمان» نیز مثل دیگر زنان آثار او با هم‌جنسان خود رفتار خوبی ندارند. وقتی بر سر مردی باهم رقابت دارند رفتار آن‌ها بسیار بدخواهانه است. مثل قتل گزاویر توسط فرانسواز. او به‌نوعی واقعیت قدرت مردان و وابستگی زنان به آن‌ها را در این کتاب عیان کرده است.

مسئله‌ی دیگر در «میهمان» این است که دوبووار نشان می‌دهد مردان و زنان چگونه در گروه‌های سیاسی و به شیوه‌ای خردمندانه باهم رابطه برقرار می‌کنند، اما نشان نمی‌دهد که مردان و زنان در جنس مخالف چه می‌جویند که در هم‌جنسان خود نمی‌یابند؟ در روابطی که بیش از همه سرشار و تحول‌یافته نشان داده می‌شود جای جنسیت خالی است و آنچه دو طرف را پیوند می‌دهد، دوستی عمیق است که می‌تواند میان دو مرد یا دو زن وجود داشته باشد. آیا می‌توان گفت، این واکنشی است به آگاهی رشدنیافته‌ی سیاسی و روشنفکرانه‌ی اکثریت زنان؟

درنهایت باید گفت، دوبووار به‌ صراحت اعلام کرده که «میهمان» را می‌توان به‌ نوعی خود زندگی‌نامه تلقی کرد. اگر این جمله درست باشد، می‌توان نتیجه گرفت که «میهمان» کتابی است با ویژگی مردسالارانه، زیرا زن وقتی عمیقاً آزاد توصیف می‌شود که از الگوی مردانه‌ی مسؤولیت‌های حرفه‌ای پیروی کند. فرانسواز مانند مردان به دلیل داشتن تجربه‌ی عشقی خارج از خانواده و به‌عنوان نماد زن آزاد، گزاویر رقیب خود را از میان برمی‌دارد و به‌نوعی همان خشونتی را به کار می‌برد که ویژگی مردان است نه زنان.


معرفی کتاب جنس دوم

معرفی کتاب جنس دوم

محدودیت‌های زیست‌شناختی زنان

خرید کتاب جنس دوم

سیمون دو بووار در کتابش ابتدا به محدودیت‌های زیست‌شناختی زنان اشاره می‌کند. سپس به این می‌پردازد که این محدودیت‌ها اگرچه مهم‌اند، اما نمی‌توانند عامل انقیاد زن توجیه شوند. سپس به دوران زن‌سالاری در تاریخ می‌پردازد. البته معتقد است که باوجود الهه بودن زن، او از حقوق اجتماعی محروم بوده است. بعد به این می‌پردازد که قبل از دوران سرمایه‌داری زن در کلیت موجودی پست تلقی می‌شد و پس‌ازآن، زن تنها مایه‌ی احترام بود.

بعد از صنعتی شدن و ورود زن به کارگاه‌ها، وضع او به‌شدت رقت‌انگیز می‌شود. در ادامه به جنبش حق رأی اشاره می‌کند و بعد به این می‌پردازد که علت عقب‌ماندگی زن‌ها، کهتری آن‌ها در تاریخ بوده است. پس‌ازآن است که خواست‌های زنان را مطرح می‌کند. در ادامه کارخانه‌داری را زیر سؤال می‌برد. او می‌گوید زن با ازدواج رعیت مرد می‌شود. سپس می‌گوید به‌واقع زن‌ها از تماس جنسی در ازدواج لذت نمی‌برند. به نظر دو بووار ازدواج زن را نابود می‌کند و استعدادهای او را به فنا می‌دهد.

دو بووار سپس به مادری می‌پردازد و اینکه جلوگیری از سقط‌جنین موجب تولد فرزندان ناخواسته می‌شود. به نظر دو بووار چیزی که به آن غریزه‌ی مادری می‌گویند، اساساً پدیده‌ای اجتماعی است و می‌تواند وجود نداشته باشد. سپس به آرایش و لباس اشاره می‌کند و می‌گوید جامعه از زن می‌خواهد خود را یک شیء جنسی ببیند. علاوه بر پوشش و آرایش، یکی دیگر از بیگاری‌هایی که اجتماع به زن تحمیل می‌کند دید و بازدید است.

او باید به بهترین وجه پذیرایی کند؛ ظرف‌های بلوری خود را به معرض نمایش بگذارد و… . سپس به بردگی زن در روسپی‌گری می‌پردازد و البته می‌گوید درواقع این روسپی‌گری هم مانند ازدواج نوعی معامله است. او در بحثش از زن مستقل می‌گوید این حقوق اگر با استقلال اقتصادی همراه نباشد فایده‌ای ندارد. او با اشاره به وظایف مادری که به‌صورت سنتی بر عهده زن گذاشته‌شده است اشاره می‌کند که زن مستقل امروزه بین منافع حرفه‌ای و امیال طبیعی‌اش دوپاره شده است. درباره‌ی زن و هنر نیز نویسنده معتقد است هنر تنها به زنان کمک می‌کند که خودشان را به نمایش بگذارند و نارسیسمشان را بروز دهند. او در رابطه با نظام تعلیم و تربیت بیان می‌کند تمام آموزش‌های زنان توطئه‌ای است که راه‌های طغیان را بر او ببندند. در پایان نویسنده دنیای برابر را دنیایی می‌داند که در آن هیچ مرزی ناشی از طبقه یا جنسیت به وجود نیاید.


معرفی کتاب تنهایی پرهیاهو

معرفی کتاب تنهایی پرهیاهو

شاهکاری از هرابال

خرید کتاب تنهایی پرهیاهو

اثری دیگر از بهومیل هرابال؛ داستانی غم‌انگیز با سیری شناور و تکان‌دهنده درباره‌ی زندگی در کشوری کمونیستی؛ اما این بار با حکایتی جذاب و هوشمندانه؛ داستانی درباره‌ی یک مرد و کتاب‌هایش. راوی داستان، هانتا، به مدت 35 سال در یک زیرزمین در شهر پراگ زحمت می‌کشد بی‌آنکه حتی به تعطیلات برود.

شغل هانتا این است که کاغذهای باطله را در گونی جمع‌آوری و آماده‌ی بازیافت کند. در همین 35 سال، هانتا نه‌تنها با عشق هر کتاب یا اثر هنری که از میان زباله‌ها پیدا می‌کند، جمع (اتاق‌خواب او پر است از این کتاب‌ها که به طرز خطرناکی هم سنگین هستند.) و تمامی آن‌ها را از اراسموس، نیچه و افلاطون گرفته تا کانت، لائوتسه، سنکا، لیندبرگ و جکسون پولاک، مطالعه کرده است.

هانتا مانند یک مخزن اطلاعات است و این در حالی است که او تحصیل نکرده است و مسئول جمع‌آوری زباله است. هانتا اغلب به علت سروسامان دادن کاغذهای باطله‌ی قصابی از سر تا پا آغشته به خون و اکثر مواقع ظاهر نامرتبی دارد. او با فکر کردن پی‌درپی درباره‌ی مفهوم شغلش در این سازمان قدیمی واقع در پراگ، کم‌کم تبدیل به یک فیلسوف هنرمند می‌شود و همین موضوع سبب می‌شود نمادها برایش مفهوم تازه‌ای پیدا کنند؛ فیلسوفی که از زباله‌های جمع شده با دقت و حوصله، شاهکارهایی خلق می‌کند. «جمع‌کردن گونی‌های کاغذ باطله… در قلب هر یک از گونی‌ها یک فیلسوف هست».

پیام کتاب درباره‌ی تلاشی برای جلوگیری از نابودی فرهنگ یک ملت به دست خودش است؛ تلاشی بی‌فایده. شور و شوق هانتا که با مطالعه‌ی کتاب دوچندان شده، با خاطرات جوانی‌اش همراه می‌شود. خاطراتی چون مرگ مادرش و عشق بی‌دریغش نسبت به دختری کولی که توسط حکومت نازی کشته‌شد.

قدرت داستان‌سرایی هرابال، مدیون اساتید بزرگی چون کافکا، بکت و ولتر است. آثار هرابال فریادی است از صمیم قلب برای فرهنگ؛ فریادی به بلندی و رسایی همیشه با بیانی ساده و بی‌نظیر.


معرفی کتاب مسخ

معرفی کتاب مسخ

معرفی رمان مسخ اثر فرانتس کافکا

رمان مسخ اثر فرانتس کافکا در کنار اثری که بعد از مرگ او چاپ شد، یعنی محاکمه، یکی از شناخته‌شده‌ترین کارهای اوست. مسخ داستان زندگی گرگور سامسا را روایت می‌کند. او یک روز صبح از خواب بیدار می‌شود و متوجه می‌شود نه‌تنها از قطاری که باید برای سفر کاری خود به آن می‌رسیده جامانده بلکه مشکل بزرگ‌تری هم برای او به وجود آمده است: به یک حشره تبدیل‌شده است. به‌هرحال کافکا با صراحت در متن رمان ذکر نمی‌کند که مرد به سوسک تبدیل می‌شود یا نه. این ماجرا به‌طور نمادین زندگی گذشته‌ی سامسا و زندگیِ حال و حاضر او را شرح می‌دهد و درد و رنجش را توصیف می‌کند.

اما رمان مسخ ورای فضای تاریک و نگران‌کننده‌ی مردی که به حشره‌ی رقت‌انگیزی تبدیل‌شده، پیام‌های زیادی دارد. این داستانِ نمادین درباره‌ی مرد جوانی است که نان‌آور خانواده است و ناگهان دچار یک بیماری (تبدیل‌شدن به یک حشره) می‌شود؛ عکس‌العمل خانواده‌اش به این ماجرا (اندوه، سرافکندگی، استقامت، ناسازگاری و سپس نفرت) و مرگ نهایی او که حس «آرامش و آسودگی» را برای خانواده‌اش به همراه دارد در داستان توصیف‌شده است. این داستان درباره‌ی فردی است که به بیماری‌ای دچار می‌شود که هیچ کنترلی بر آن ندارد و حتی نمی‌داند چطور ادامه پیدا می‌کند و چه تأثیری بر زندگی او و خانواده‌اش می‌گذارد.

در ابتدای کتاب ممکن است به نظر برسد که گرگور سامسا و تغییر شکلی که دچار آن می‌شود، استعاره‌ای از بیماری سرطان و یا بیماری‌هایی شبیه به آن است، اما در واقع وقتی ناامیدیِ خانواده از شرایط و تغییر ظاهر او را به‌حساب می‌آوریم در احتمالات خود شک می‌کنیم. به‌هرحال درک این رمان برایمان آسان‌تر خواهد بود اگر آن را به بیماری خاصی ربط ندهیم. هرچه جنبه‌ی انسانی داستان بیشتر می‌شود، درک عکس‌العمل مدیر گره گور، والدین او، خواهرش، خدمتکارانش و سپس سه مستأجر آنها برای خواننده آسان‌تر می‌شود.

 بااین‌حال، نیمه‌ی انسانیِ داستان به خاطر اتفاقات نامعقول تا حدی محدود باقی می‌ماند. گرگور ناگهان بی‌هیچ دلیل مشخصی به یک حشره‌ی بزرگ تبدیل می‌شود. کافکا هرگز درباره‌ی مجازات یا این‌که گرگور پیش از روزی که به حشره تبدیل شود «پسر بدی» بوده حرفی نمی‌زند. همه‌ی شخصیت‌های داستان ازجمله خود گرگور، واکنشی غیرمنطقی نسبت به تغییر شکل او دارند. هیچ‌کدام از آن‌ها نه از خود می‌پرسند که چرا ظاهر گرگور تغییر کرده، نه حتی در اولین برخورد از ظاهر او حیرت می‌کنند. واکنش طبیعی در آن لحظه، ترس و شاید ناامیدی است. مدیر گرگور و پدرش شاید تنها کسانی هستند که ابراز ترس می‌کنند اما مادرش تنها به‌سادگی غش می‌کند؛ که بیان آن است که او دچار شوک شده اما وقتی به هوش می‌آید هیچ نشانه‌ای از شوک و ترس در رفتارش دیده نمی‌شود. خواهر گرگور اما این موضوع را می‌پذیرد و زن مستخدم به آن‌ها التماس می‌کند که بگذارند ازآنجا برود.

از تغییر شکل گرگور و اثری که روی او می‌گذارد، هم می‌توان برداشتی نمادین داشت و هم خیر. روند این تغییر تمام روابطی که میان ذهن گرگور و بدن اوست را از بین می‌برد. درحالی‌که بدنش یک حشره با تمام ویژگی‌هایی آن است، مغزش، مغز انسان باقی می‌ماند، با همان پیچیدگی در روند تفکر که خواننده در طول کتاب آن را حس می‌کند. فرد باید گسترده‌تر بیندیشد و درباره‌ی این موضوع فکر کند که رمان کافکا چگونه عدم ارتباط میان مغز و بدن انسان را در روزگار مدرن نشان می‌دهد. درباره‌ی این‌که چگونه همه‌ی ما با مغزی زندگی می‌کنیم که ماهیتی کاملاً متفاوت با حرکات بدنمان دارد و اینکه چگونه هر یک نیازهای متفاوتی دارند و البته این مسئله می‌تواند با انتقاد و مخالفت‌هایی روبه‌رو شود. چنین چیزی طبیعت ادبیات است.

علی‌رغم تمام پوچی‌ها و اتفاقات نامعقولی که در مسخ رخ می‌دهد این اثر یکی از شناخته‌شده‌ترین رمان‌های کافکا باقی می‌ماند. ترکیب نمادین و نامعقول این کتاب همان چیزی است که رمان را پیچیده و جالب می‌کند. بااین‌همه این کتاب موردعلاقه‌ی همه نیست و این موضوع هم به روش مشابه می‌تواند توضیح داده شود، هرکسی علاقه ندارد کتابی شبیه مسخ را بخواند و با این وجود این کتاب هنوز هم ارزش خواندن را دارد. هیچ‌وقت نمی‌دانید چه زمان ممکن است از مطالعه‌ی کتابی عجیب لذت ببرید.

اولین ترجمه‌ی این اثر از روی نسخه‌ی فرانسوی و به قلم صادق هدایت منتشر شده است. ترجمه‌ی دیگر از فرزانه طاهری در سال 1368 توسط انتشارات نیلوفر منتشرشده که از زبان انگلیسی بوده است. ترجمه‌ی دیگر از علی‌اصغر حداد و از متن اصلی آلمانی و توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است.

جهت خرید هر یک از کتاب‌ها بر روی عبارت مورد نظر کلیک نمایید:

کتاب مسخ-مترجم: صادق هدایت-ناشر: جامه‌دران,

خرید کتاب مسخ | درباره‌ی مسخ-مترجم: فرزانه طاهری-ناشر: نیلوفر,

کتاب مسخ و داستان‌های دیگر-مترجم: علی‌اصغر حداد-ناشر: ماهی,

خرید کتاب مسخ و داستان‌های دیگر-مترجم: صادق هدایت | حسن قائمیان-ناشر: جامی,

خرید کتاب مسخ: نسخه انتقادی نورتن پیشینه و زمینه نقد-مترجم: فرزانه‌ طاهری-ناشر: نیلوفر,