معرفی کتاب حواستون به پیرزنهایی که از تنهایی پوسیدهن باشه
کتاب حواستون به پیرزنهایی که از تنهایی پوسیدهن باشه
اثر ماتئی ویسنییک

احتمالاً با شنیدن نام ماتئی ویسنییک به یاد نمایشهای خرسهای پاندا… و یا تماشاچی محکوم به اعدام میافتید. اگر آثار قبلی ویسنییک مورد پسندتان بوده، با خواندن این کتاب میتوانید از آخرین اثر ترجمه شده این نویسنده لذت ببرید؛ مجموعهای از نمایشنامههای کوتاه و بلند، گاهی با طعم طنز و گاهی با چاشنی اعتراض…
حواستون به پیرزنهایی که از تنهایی پوسیده باشه کتابی است روان و مدرن برای همه مخاطبین کتاب و کتابخوانی و بالاخص برای فعالان هنرهای نمایشی. پس از خواندن این اثر، چهره کاملتری از ماتئی ویسنییک خواهید شناخت.
ماتئی ویسنییک شاعری بود که به نوشتن نمایشنامه و سپس رمان روی آورد. نمایشهای معناگرا و انتقادی او ثمره تجربه سی و یک سال نخست زندگیاش در اختناق رژیم کمونیستی و همچنین پر و بال گرفتن در فرانسه است؛ همانطور که خود او میگوید: ریشه من در رمانی و بالهایم در فرانسه است. منتقدان نوشتههای او را «عجیب» و «متفاوت با تمام ژانرهای موجود» توصیف کردهاند.
بخشی از کتاب:
زنی که کودکی در آغوش دارد. دیدهبان حقوق بشر. کودک. زنی که کودکی در آغوش دارد وارد می شود و جلو خطی می ایستد که نشانه ای است از مرز میان زمین های بی صاحب و سرزمین تحت کنترل حقوق بشر. دیده بان حقوق بشر: کی اون جاست؟ بایستید! تکون نخورید. اگه یه قدم دیگه بردارید یعنی غیر قانونی از مرز عبور کرده اید، هر چیز غیرقانونی ای هم ممکنه به ضرر خودتون تموم شه. زنی که کودکی در آغوش دارد:
اما من می خوام از مرز رد شم. از جنگ فرار کرده ام. از وحشت فرار کرده ام. از مرگ فرار کرده ام. کشورم دیگه وجود نداره. تقسیم شده به دو بخش، سه بخش، چهار بخش، یا حتی چند کشور کوچک تر که با هم در حال جنگن. می خوام از این مرز رد بشم چون دیگه به هیچ کدوم از این کشورهای جدیدی که از دل وطن بزرگ سابقم بیرون اومدهن تعلق ندارم…